دل !

ساخت وبلاگ

یهو به خودم اومدم و دیدم من کلی چیز دارمکلی پله برای پیشرفت حتی در این حد که به این فکر کنم کدومو میخوام انتخاب کنم امروز مامانم بهم گفت که وقتی سن من بشی , پشیمون میشی از اینکه روزاتو عادی سپری کردی , یه زندگی عادی داشتی ... و امروز داییم منو نشوند پشت تالیسمان و گفت برو ! و این چند وقت من داشتم فکر میکردم به اینکه میرم تو اون زمینه ای دوس دارم فعالیت میکنم میرم یه 206 برا خودم میخرم و .. میرم پیانو یاد میگیرم , میرم تدریس خصوصی میدم پولامو جمع میکنم ... حتی میتونم سعی کنم معدلمو ببرم بالا و زبانمو تقویت کنم و برم یه کشور دیگه ممکنه 4 سال دیگه اینجا نباشم , به بدنم میرسم و همه چیزایی که میخواستم باشم .. اینکه ممکنه حتی اونجا با یه ادمی اشنا بشم یا اینکه چند سال دیگه با یه ادم دیگه ... اونم خیلی اتفاقی و خوب ... مثه عکسای گروه هنری حدیث !!! همه چیزایی که فراهم شدنشون بعید نیست و جلو دستمه و فقط دستمو دراز نکردم برا برداشتنشون .... بعد اصن یه 206 جور شد ... مثه اینکه بگه بیا اینو بگیر و از اینجا به بعدشو شروع کن ! و همه توجه ها و هدیه هایی که این مدت گرفتم که اصن نمیدونم هنوز واسه چی بوده ...و احتمالا برکت خیریه بچه های اسمان بود .. داشتم به این چیزا فکر میکردم .... به اینکه خب من راه مامانمو نمیرم جلو چون این چیزی نیست که منو به چالش بکشه ... چون بعدها حتی اگه خوب پول در بیارم پشیمون میشم که این خود واقعی من نیست ... ولی اینکه بخوام یه عکاس حرفه ای بشم خب یه چیز دیگه ست .... عکاسی , نوشتن , پیانو , تدریس , ریاضی .. همه اینا چیزایی هستن که من میتونم توشون موفق بشم .. بعد هی از خدا بپرسم آخه چرا ؟؟؟! چرا داری کمکم میکنی ؟! چرا تا میاد حالم بد شه یکیو میاری که به پهنای صورتش لبخ دل !...ادامه مطلب
ما را در سایت دل ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : binavayan-h بازدید : 24 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 14:45

فقط میدونم یه چیزی کمه !

تاسوعاست ! شاید بی حس تر از همیشه !

بی اعتقاد تر از همیشه !

نمیتونم بگم نجاتم بدین ؟!

ع هم میره رو اعصابم

اصن نمیشه ازش انتظار داشت

یه جایی به بعد بهت دلگرمی نمیده !

نباید جلوش حالت بد باشه !

باید حال بدت , شخصیت حساست و گاهی شکننده ات رو مخفی کنی جلوش

خوبم ... ولی وقتایی هم که میریزم به هم نمیشه بهش گفت

دلم میخواد برم تو تنهایی خودم

بیخیال همه

دل !...
ما را در سایت دل ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : binavayan-h بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت: 5:48

3 ماه و 25 روز از اولین روز دانشگاه میگذره ! مثه برق و باد گذشت . انگار همین دیروز بود که نتیجه ها اومد ! نمیدونستم ناراحت باشم یا خوشحال ! به انتخاب اولم که دانشگاه هنر اصفهان بود خیلی دل بسته بودم ! دل !...ادامه مطلب
ما را در سایت دل ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : binavayan-h بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت: 5:48

تهه ذهنم تویی ولی داری تموم میشه لحظه لحظه بیشتر ارزشتو از دست میدی لحظه لحظه ترسو تر و پست تر به نظر میای ...... وقتی ادم عاشق میشه , باید شهامت بیانشو داشته باشه , باید بتونه از عشقش مراقبت کنه , ب دل !...ادامه مطلب
ما را در سایت دل ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : binavayan-h بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت: 5:48

من همیشه عاشق رنگ آبی بودم !

همیشه !

ولی وقتی چشمای تورو دیدم ! با اینکه تو دلم گفتم چشماش آبیه ! ولی انگار آبی چشمای تو از جنس اون آبی همیشگی نبود !

انگار آبی چشمای تورو که دیدم رنگ آبی از یادم رفت !

انگار دوباره از نو آبی با آبی چشمای تو تعریف شد !

احساس میکنم میتونم ساعت ها از چشمای آبیت بنویسم و خسته نشم ..!

میدونی ؟ هیچوقت فکر نمیکردم عاشق یه جفت چشم آبی بشم !

دل !...
ما را در سایت دل ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : binavayan-h بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت: 5:48

زندگی ما ، خیلی بستگی داره به ادمای اطرافمون ! شاید نخوایم بپذیریم که دیگران روی زندگیمون تاثیر دارن ، ولی دارن ! تصور کنید اگه ادمی بیاد تو زندگیتون که کنارش حالتون خوبه و شمارو به سمت چیزای خوب یا ا دل !...ادامه مطلب
ما را در سایت دل ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : binavayan-h بازدید : 11 تاريخ : چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت: 5:48

یادم اومدپنجشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۶ • 0:32 فکرت تو سرم نبود نازنین این فکرو انداخت تو سرم بعضی وقتا یه صحنه هایی میاد جلو چشمام تا حالا کسی که سیگار کشیده رو بوسیدین ؟! تموم طعم اون دود بهت منتقل میشه ! تا حالا دستای کسی که دوستش دارین رو گرفتین ؟! وقتی نصف استین میپوشه و به چشمتون جذاب میاد ! تا حالا تو تاریکی شب دور از همه کنارش قدم زدین ؟! چشمای قهوه ایت وقتی بهم نگاه میکردی رو خوب یادمه دل !...ادامه مطلب
ما را در سایت دل ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : binavayan-h بازدید : 19 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 13:59

"ع"شنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۶ • 14:31 دیشب یهو از اون دل درد بدا گرفتم . رفتم زیر پتو و داشتم میلرزیدم . خدا خدا میکردم خوابم ببره ! دیشب 12 و نیم خوابیدم تقریبا زودتر از همیشه ! یه مدت بعد از "اون" حسابی سرمو شلوغ کرده بودم با آدما اگه یه شب زود میخوابیدم فرداش میدیدم از 6-7 نفر پیام دارم . ولی بعد یه مدت (3-4 هفته)این قضیه اتفاقی قطع شد و بعدش من دیگه حالم بهتر بود ! واسه همین شروع کردم حذف کر دل !...ادامه مطلب
ما را در سایت دل ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : binavayan-h بازدید : 26 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 13:59

بی اعصابی دوشنبه ششم شهریور ۱۳۹۶ • 15:5 دلم میخواد برم واقعا حالم ازشون بهم میخوره واقعا حالم از کیمیا بهم میخوره حالم از این وضعیت بهم میخوره حالم از ازادی نداشتن بهم میخوره حالم از خودم و طرز زندگیم بهم میخوره کاش میتونستم کلی چیز بشکنم و بعد فریاد بزنم کاش این تومور های بدخیم یه جوری تخلیه میشدن bahar • دل !...ادامه مطلب
ما را در سایت دل ! دنبال می کنید

برچسب : اعصابی, نویسنده : binavayan-h بازدید : 1351 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1396 ساعت: 9:30

حرف هایش ! جمعه بیستم مرداد ۱۳۹۶ • 16:51 گفت از امسال تا 3-4 سال دیک=گه بهترین دوران تو خواهد بود بیشترین لذت رو میبری از زندگیت و حیفه که این دورانت رو با محبوس کردن خودت تو شهری مثه کاشان از بین ببری و تموم لذتای زندگیت خط بخوره واسه به دست اوردن یه رشته ! گفت میشه 20 درصد از علاقت بزنی ولی 70 درصد از خوشی و لذتتو بدست بیاری گفت از امروز به بعد شخصیت خودتو بساز . اونطوری رفتار کن که دوست داری رفتار کنی ! و دومین پیشنهادم بهت اینه که متانت و صبرت رو ببری بالا . از عصبانیت و رفتار هیجان زده خودداری کنی و این به این معنا نیست که من خودم اینطور هستم ولی داشتن متانت خیلی چیز قشنگ و با ارزشیه تورو دل !...ادامه مطلب
ما را در سایت دل ! دنبال می کنید

برچسب : هایش, نویسنده : binavayan-h بازدید : 11 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 16:59